شکست عهد من وگفت:هرچه بودگذشت
به گریه گفتمش :آری ولی چه زودگذشت
بهار بودوتوبودی وعشق بود وامید
بهار رفت و تو رفتی وهرچه بود ،گذشت
شبی به عمر،گرم خوش گذشت آن شب بود
که درکناتو،بانغمه وسرود گذشت
چه خاطرات خوشی در دلم بجای گذاشت
شبی که باتو مرادرکنار رود گذشت
گشود بس گره آن شب زکاربسته ما
صبا از برآن زلف مشکین سود گذشت
غمین مباش ومیندیش ازاین سفر که تورا
اگرچه بر دل نازک غمی فزود،گذشت.....
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/11/5 توسط عاشق دربدر
| پیام ها ()